جیمین فیک زندگی پارت ۳۶#

جیمین فیک زندگی پارت ۳۶


جین داشت حرف میزد و همه حواسشون به اون بود که یه ضربه محکم به پاهام خورد نگاهم رو چرخوندم دیدم جیمین داره نگاهم میکنه .

ات: چیه چرا جفتک میندازی
جیمین: تو اول با لگد زدی به بچم ( اگه نفهمیدی جات تو بهشته)
ات: خب اسکل من حواسم نبود

ویو جیمین

جلسه تموم شد بدون توجه به کسی از اتاق خارج شدم . رونا( همون دختر) منتظرم بود
صداش کردم و رفتیم تو ماشین

رونا: خب چطور بود ؟
جیمین: عالی بود خیلی طبیعی بود .
رونا: خب خوبه

جیمین دست گذاشت تو جیبش و پولی به رونا داد

جیمین : بیا اینم پولت

رونا پول رو گرفت و همینطور که میشمرد گفت
رونا: خب اقای پارک اذیت کردن ادامه داره ؟
جیمین: نمیدونم بهت زنگ میزنم
رونا : اوکی خداحافظ
جیمین: صبر کن تا به جایی برسونمت که شک نکنن
رونا: باشه
حرکت کرد و رونا رو تاجایی که فکر میکرد از شرکت دوره پیادش کرد و رفت عمارت خودش ...
.
.
.
میدونم خوب نشد اما امید وارم خوشتون بیاد و حمایت کنید.
دیدگاه ها (۶)

جیمین فیک زندگی پارت ۳۷#

جیمین فیک زندگی پارت ۳۸#

جیمین فیک زندگی پارت ۳۵#

جیمین فیک زندگی پارت ۳۴#

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۵#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط